شاید هنر ابسترکت مورد پسند شما نباشد، اما نمی توانید این بخش اجتناب ناپذیر از هنر معاصر را نادیده بگیرید. این را به خاطر داشته باشید که بسیاری از جنبش ها در سراسر جهان، از ایده های هنر ابسترکت بهره می گیرند. فقط کافیست به نمایشگاه ها، گالری ها و مزایدات هنری سری بزنید و در کمال تعجب، اشکال مختلف هنر ابسترکت را در گوشه و کنارهای آن مشاهده خواهید نمود.
در واقع پیروی از هنر معاصر بدون تایید هنر ابسترکت و ایده های ابسترکت در دنیای هنر امروز امری غیر ممکن است. اصطلاح « هنر ابسترکت» به راحتی توسط افراد مختلف مورد استفاده قرار می گیرد اما حقیقتا چه کسی می داند که هنر ابسترکت چیست؟ در ادامه با توضیحی از این جنبش بزرگ هنری و تاریخچه ای از هنر ابسترکت و ویژگی های آن با هم همراه خواهیم بود. این مقاله خیلی راحت میتونه بهتون کمک کنه که با موضوع ابسترکت آشنا بشین.
پیدایش ابسترکت قرن نوزدهم و یا بیستم میلادی؟
تشخیص اینکه هنر ابسترکت دقیقا از کجا پدیدآمده بسیار دشوار است. همچنین معرفی اشخاصی که به عنوان« پدر هنر ابسترکت » شناخته می شوند نیز تا حدودی غیر ممکن است. در خصوص پیدایش این هنر میان کارشناسان اختلافاتی وجود دارد. بیشتر آنها دهه ی ۱۹۱۰ را زمان درست تولد این جنبش بزرگ می دانند و به طور دقیق تر از نقاشی معروف « تصویری از دایره» ی Wassily Kandinsky که به سال ۱۹۱۱ باز می گردد با عنوان آغازگر این هنر یاد می کنند.
از طرفی دیگر، بدون سندیات تاریخی، تشخیص زمان ظهور هنر ابسترکت غیر قابل درک است. گروه دیگری از کارشناسان، ریشه های هنر ابسترکت را در قرن نوزدهم یافتهاند. این گروه معتقدند که ویسلر و مونه تاثیرات بسیاری بر روی احساس بصری گذاره اند. اما با این حال هنوز می توان دهه ی ۱۹۱۰ را زمان شکوفایی هر چه بیشتر هنر ابسترکت دانست.
و اما هنر ابسترکت چیست؟
تعاریف بسیاری از هنر ابسترکت به گوش می رسد. پرسش اصلی این است که آیا یک تعریف درست و جامع وجود دارد که همه ی پیچیدگی های این جنبش را در بر گیرد؟ می توان گفت که هنرمندان ابسترکت، از یک زبان تصویری اشکال، حالات، رنگ ها و خطوط برای ایجاد ترکیبی استفاده می کنند که شاید با درجات مستقلی از مرجع بصری در این دنیا وجود دارند.
ابسترکت یک فرد، مکان یا چیزی در این دنیای طبیعی را به نمایش نمی گذارد، اگر هم این اتفاق بیافتد، بدون هر گونه مرجع بصری رخ خواهد داد. نکته ی قابل ذکر در تعریف هنر ابسترکت این است که خالق اثر در تعامل با تعریف تجسمی سوژه قرار نمی گیرد. آنها تنها برای درک «واقعیات» با بیننده در ارتباط هستند. همه ی هنرمندان ابسترکت به این موضوع اعتقاد دارند که « واقعیت درونیست» و تعریف آن به عهده ی بیننده است.
ویژگی های هنر ابسترکت
مهمترین ویژگی هنر ابسترکت شیوه ی غیر تجسمی آن است. یعنی جنبش هایی که حرکت های ابسترکت را از تجسم دقیق آن در بر دارند. این حرکت ها می توانند با توجه به نوع جنبش خفیف، جزیی و یا کامل باشند. در ابسترکت گرایی هندسی و ابسترکت تغزلی در خصوص جامعیت ابسترکت سخن می گوییم. هنر فیگوراتیو با ابسترکت جزیی شخصیت یافتهاست.
حتی هنر واقع گرایانه نیز از ابسترکت جزیی بهره مند است. اما همه ی هنرمندان ابسترکت از رنگ، حافظه و حس بصری برای نشاندادن واقعیت درونی بهره می برند، و این شاید مهمترین ویژگی هنر ابسترکت باشد. این شیوه ی درونی در هنر معاصر مشابه شیوه های علوم اجتماعی به خصوص فلسفه می باشد.
برخی حقایق از هنر ابسترکت
ظهور هر جنبش هنری به برخی وقایع تاریخی و فرهنگی مبتنی است. در رابطه با هر جنبش هنری می توانیم از « روح زمان» صحبت کنیم. دو عصر طلایی در هنر ابسترکت وجود دارد: دورهی اول بین سال های ۱۹۱۲ و ۱۹۲۵، و دورهی دوم میان سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۷۰ نام بردهشدهاست.
اما وجه اشتراک این دو دوره چیست؟ فشار عمیق دهه ی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، یعنی جنگ جهانی اول و پس از آن جنگ جهانی دوم. هنرمندان نمایش همه ی دشواری های بشر در طول این جنگ ها و فجایع اقتصادی را به صورت «واقع گرایانه» غیرممکن می دیدند. احساس شد که به صدای دیگری مرتبط با احساسات، قدرت درونی، حافظه و عقاید غیر مادی نیاز است. و یا به گفتهی ادرنو: « هیچ شعری پس از آشویتس خلق نخواهد شد»، که اشاره به نبود هنر(واقع گرایانه) پس از آشویتس دارد.
فراتر از اکسپرسیونسم ابسترکت
هنر ابسترکت در دهه های ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به اوج خود رسید. نیویورک یکی از مهمترین مکان های توسعه ی هنر ابسترکت و نسل جدیدی با عنوان مکتب اکسپرسیونیم ابسترکت نیویورک( نام هایی همچون ویلیام د کونینک،
جکسون پولاک، آرشیل گورکی، مارک روتکو، فرانز کلین و غیره) با آثاری غیرمنتظره به شمار می رود.
اما برخی مواقع از اکسپرسیونیسم ابسترکت به عنوان نمونه ای خالص از هنر ابسترکت یاد می شود. در حقیقت، هنر ابسترکت شامل سایر جنبش های هنری نیز می شود: نودادا، فلوکسوس، نمایش پیشامدی، هنر مفهومی، نئو اکسپرسیونیسم، هنر چیدمان، هنر اجرایی و هنر عامه (پاپ آرت)، همگی از جنبش های مهم هنری هستند که ویژگی های ابسترکت را در بر دارند.
چگونه باید هنر ابسترکت را ببینیم؟
شما در مقابل این اثر ابستره ایستاده اید و به آن می نگرید. شاید در نقاشی های ابسترکت ابتدا تنها تعدادی خط و چهارگوش و رنگ های میان آنها را ببینید و شاید شاهد مجسمه ای درمرکز شهر باشید که به طور نامعمولی شبیه قارچ باشد و یا با تعدادی نیمکت احاطهشده و نام هنرمند نیز بر پایه آن نصب شدهباشد.
هنر آبستره معمولا بسیار متغیر و گاها عجیب به نظر می رسد و همین مساله باعث می شود تا مردم ندانند که این هنر چیست و چرا اینگونه خلق شدهاست. اما زمان پیدایش این هنر، تفاوت زیادی با نفاشی ها و آثار معمول و رایج قابل فهم نداشت. در قرون میانه ، ” آبستره” به معنی “برگرفتن چیزی از چیز دیگر” بود و از آن زمان تا حال تمام هنرمندان آثار خود را از دنیای کنونی برگرفته اند. نکته جالبتر اینجا است که امروزه نیز این کلمه به متن کوتاهی اطلاق می شود که درباره مقالات علمی به صورت بسیار مختصر نوشته می شود. اگر میخواهید در مورد رنگ در نقاشی بیشتر بدانید مقاله معرفی رنگ در نقاشی را مطالعه کنید.
اما این واژه در معنای امروزی در اواسط قرن 13 مصطلح شدهاست و همانطور که گفتهشد هنر آبستره می بایست برای نشاندادن معنای امری واقعی و بر گفته از آن خلقشود البته امروزه هنر آبستره به کلیه هنرهایی که نماینده مفهوم خاصی که الهامگرفته از چیزی نیستند هم گفتهمیشود. در 5 تصویر زیر به بررسی بیشتر مفاهیم این نوع از سبک هنری می پردازیم. همانطور که کاملا واضح است این تصویر ماهم از “گاو” بوده و با اینکه از لحاظ تکنیکی جالب است اما کمی یکنواخت به نظر می رسد.
بررسی چند تصویر در این مورد
همانطور که کاملا واضح است این تصویر ما هم از “گاو” بوده و با اینکه از لحاظ تکنیکی جالب است اما کمی یکنواخت به نظر می رسد.
در تصویر دوم ازحیوان، عنصر رنگ اضافهشده که باعثشده شکل کلی از طبیعیبودن کمی خارج شود و خطوط قطری در پس زمینه اضافهشده. با این حال همچنان تصویر بصری تقریبا واقعی را می بینیم که ظاهر حیوان را کاملا نشان می دهد.
در تصویر سوم می بینید که نوعی انتزاع اتفاق می افتد و بدن حیوان تبدیل به تکه های هندسی شدهاست. با اینکه هنوز بدن حیوان را می بینیم ولی آنچه بیشتر از واقع گرایی به نظر می رسد ” ایده و ذهنیت ” ما از حیوان می باشد.
تصویر 4 عناصری مثل خط منحنی در قسمت سر حیوان جایی که شاخ ها قرار دارند، شکل دم، دو لک آبی بدن حیوان همگی ترکیبی را به وجود آوردهاند که در کل حس ” حضور حیوان را می دهند ” اما این حس با عناصر بصری شکل گرفتهاند.
در تصویر آخر آبستره ناب را میبینیم که در آن تنها قدرت تصور و تجسم بیننده است که می تواند مفهوم کلی را استخراج کرده و آن را درک کند. البته مراحل پیشین به این دلیل ارائه شدند تا ذهن بتواند این تبدیل و تشخیص را در خود ایجاد کند.
مراحلی که مشاهده کردید دقیقا همانند تصاویر آهسته ای هستند که از روند شکل گیری اثر هنر هنرمند الهام گرفتهشدهاند و بنیان ایجاد هنر آبستره را نشان می دهند. در نتیجه برای اینکه بدانید چگونه با آثار انتزاعی مواجهشده و آنها را ببینید، سعی کنید با دیدن اثر نهایی مراحل پیش را در ذهن خود مجسم کنید. همچنین می توانید ذهنیت کلی خالق اثر را درک کرده آن تجربه بصری را تحسین کنید. پیشنهاد می کنم مقاله ۴ راه برای تفکر خلاقانه در نقاشی را نیز مطالعه کنید.
سوالات متداول
انتزاع یا شی گرایی فرآیندی است که طی آن فقط اطلاعات مورد نیاز نمایش داده می شود و اطلاعات غیرضروری پنهان می شود.
هنر مجرد یا انتزاعی یا به اصطلاح هنر آبستره هنری است که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و تنها از رنگ و فرم های غیرطبیعی و مثالی برای بیان مفاهیم استفاده می کند.
از زبان بصری شکل، فرم، رنگ و خط
پایان مقاله ابسترکت